زمان تقریبی مطالعه: 40 دقیقه
 

بی‌ایمان از دنیا رفتن معاویه





معاویة بن ابی‌سفیان، نخستین خلیفه اموی بود. او پس از صلح امام حسن (علیه‌السلام) تا سال ۶۰ در حدود بیست سال، در دمشق خلافت کرد. دو روایت در کتاب انساب الاشراف درباره معاویه نقل شده که در آن روایت‌ها معاویه کافر می‌میرد یا در تابوتی در قعر جهنم می‌باشد. در این‌جا روایت‌ها آورده و سند آنها را بررسی می‌کنیم.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
۲ - تمجید علمای اهل‌سنت از کتاب انساب الاشراف
       ۲.۱ - ابی‌جراده عقیلی
       ۲.۲ - حاجی خلیفه
       ۲.۳ - صدیق حسن‌خان قنوجی
       ۲.۴ - کتبی
       ۲.۵ - صفدی
       ۲.۶ - اکرم بن ضیاء عمری
۳ - بررسی روایت
       ۳.۱ - روایت اول
              ۳.۱.۱ - بررسی سند
                     ۳.۱.۱.۱ - احمد بن یحیی بلاذری
                     ۳.۱.۱.۲ - اسحاق بن منصور بن بهرام
                     ۳.۱.۱.۳ - عبدالرزاق بن همام
              ۳.۱.۲ - معمر بن راشد
              ۳.۱.۳ - عبدالله بن طاوس
              ۳.۱.۴ - عبدالله بن عمرو بن عاص
       ۳.۲ - روایت دوم
              ۳.۲.۱ - بررسی سند
                     ۳.۲.۱.۱ - خلف بن هشام بن ثعلب
                     ۳.۲.۱.۲ - وضاح بن عبدالله
                     ۳.۲.۱.۳ - سلیمان بن مهران
                     ۳.۲.۱.۴ - سالم بن رافع
۴ - حجیت مرسلات تابعین
       ۴.۱ - ابن‌بهادر
       ۴.۲ - ملا علی قاری
       ۴.۳ - ابوبکر سرخسی
       ۴.۴ - ابوسعید علائی
       ۴.۵ - مولوی محمد عمر سربازی
۵ - نتیجه
۶ - پانویس
۷ - منبع

۱ - مقدمه



بلاذری در کتاب انساب الاشراف دو روایت در مورد معاویه آورده که، معاویه کافر می‌میرد یا در تابوتی در قعر جهنم می‌باشد، هر دو روایت دارای سند صحیح می‌باشد؛ ابتدا به نظر علمای اهل‌سنت پیرامون کتاب انساب الاشراف می‌پردازیم سپس شرح حال تک تک راویان را بررسی می‌کنیم.

۲ - تمجید علمای اهل‌سنت از کتاب انساب الاشراف



نظر عده ای از علمای اهل‌سنت درباره کتاب انساب الاشراف را نقل می‌کنیم.

۲.۱ - ابی‌جراده عقیلی


وی در تعریف و تمجید از شخصیت بلاذری و همچنین کتاب انساب الاشراف چنین می‌نویسد:
وقیل ابو جعفر، وقیل ابو الحسن، البلاذری البغدادی الکاتب، کاتب، ادیب، شاعر، مصنف، له کتب حسنة (۱۱۶- ظ) منها کتاب «انساب الاشراف» وهو کتاب ممتع کثیر الفائدة والنفع ومات ولم یتمه؛ وکتاب «البلدان وفتوحها واحکامها» وهو ایضا کتاب کثیر الفوائد.

دو کنیه برای بلاذری ذکر کرده‌اند یکی ابوجعفر و دیگری ابوالحسن. بلاذری بغدادی، نویسنده و ادیب و شاعر و اهل تالیف است. کتاب‌های خوبی دارد، از جمله آن‌ها کتاب "انساب الاشراف" است که کتاب بسیار پرفایده‌ای است. وی از دنیا رفت در حالی که کتابش را تمام نکرده بود و کتاب "البلدان و فتوحها و احکامها" هم کتاب بسیار پرفایده‌ای است.

۲.۲ - حاجی خلیفه


حاجی خلیفه از علمای اهل سنت در تائید کتاب انساب الاشراف چنین می‌نویسد: انساب الاشراف: لابی الحسن: احمد بن یحیی البلاذری... وهو: کتاب کبیر، کثیر الفائدة.
انساب الاشراف، نوشته احمد بن یحیی بلاذری... کتابی بزرگ و پر فایده است.

۲.۳ - صدیق حسن‌خان قنوجی


صدیق حسن‌خان قنوجی از علمای معاصر اهل سنت نیز در تعریف و تمجید از کتاب انساب الاشراف بلاذری چنین می‌نویسد: منها: انساب الاشراف لابی الحسن احمد بن یحیی البلاذری وهو کتاب کبیر کثیر الفائدة.
از جمله کتاب‌های علم انساب، کتاب انساب الاشراف بلاذری است که کتابی بزرگ و پرفایده است.

۲.۴ - کتبی


وی نیز از دیگر علمای اهل سنت، پیرامون شهرت کتاب انساب الاشراف چنین می‌نویسد: وله من الکتب کتاب البلدان الصغیر کتاب البلدان الکبیر ولم یتم کتاب جمل انساب الاشراف وهو کتابه المعروف المشهور کتاب الفتوح.
از جمله کتب او، کتاب البلدان الصغیر و کتاب البلدان الکبیر می‌باشد ولی او کتاب جمل انساب الاشراف را که کتاب معروف و مشهور اوست، کامل نکرد؛ این کتاب پیرامون فتح‌ها است.

۲.۵ - صفدی


صفدی نیز پیرامون شهرت کتاب وی می‌نویسد: وله من الکتب کتاب البلدان الصغیر کتاب البلدان الکبیر ولم یتم کتاب جمل نسب الاشراف وهو کتابه المعروف المشهور به کتاب الفتوح.
و کتاب‌های او: البلدان الصغیر و کتاب البلدان الکبیر است و کتاب جمل انساب الاشراف را که کتاب معروف و مشهورش می‌باشد، تمام نکرد کتابی که به فتوح می‌پردازد.

۲.۶ - اکرم بن ضیاء عمری


اکرم بن ضیاء العمری نیز در تعریف و تمجید کتاب انساب الاشراف می‌نویسد:
ویعد البلاذری ابرز المؤرخین المسلمین بعد الطبری من حیث سعة المعلومات التی دونها والفترات التاریخیة التی غطاها، لکن کتابه (انساب الاشراف) احسن انتقاء للروایات وانقی اسانید واکثر اتفاقاً مع روایات اهل الثقة والصدق من تاریخ الطبری.

و بلاذری بعد از طبری از جهت وسعت معلوماتی که تدوین کرده و دوره‌های تاریخی که به آن پرداخته از بزرگ‌ترین مورخین مسلمانان است و اما کتاب انساب الاشراف وی نسبت به تاریخ طبری، روایات را بهتر گزینش نموده از جهت اسانید معتبرتر و با روایات اهل صداقت و راستی برگزیده موافق‌تر است.

۳ - بررسی روایت



در این مجال پس از ذکر روایت، به بررسی راویان آن می‌پردازیم.

۳.۱ - روایت اول


وحدثنی اسحاق وبکر بن الهیثم قالا حدثنا عبد الرزاق بن همام انبانا معمر عن ابن‌طاوس عن ابیه عن عبدالله بن عمرو بن العاص قال: کنت عند النبی صلی الله علیه وسلم فقال: یطلع علیکم من هذا الفج رجل یموت علی غیر ملتی، قال: وکنت ترکت ابی قد وضع له وضوء، فکنت کحابس البول مخافة ان یجیء، قال: فطلع معاویة فقال النبی صلی الله علیه وسلم: هو هذا.

عبدالله بن عمرو بن عاص می‌گوید نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بودم که ایشان فرمودند: فردی بر شما ظاهر می‌شود که بر غیر ملت من (اسلام) می‌میرد. (عبدالله بن عمرو بن عاص) می‌گوید: من برای پدرم آب وضو آماده کرده بودم و مانند کسی که ادرار خود را بسیار نگه داشته، ‌ به شدت مضطرب بودم؛ از ترس اینکه مبادا پدر من از آن شکاف بیرون بیاید. عبدالله بن عمرو بن عاص می‌گوید: معاویه آمد و پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: این شخص همان است (که بر خلاف ملت من، کافر می‌میرد).

۳.۱.۱ - بررسی سند


تک تک راویان حدیث را بررسی می‌کنیم.

۳.۱.۱.۱ - احمد بن یحیی بلاذری


محمد بن سعد در مورد شخصیت بلاذری نویسنده این کتاب چنین می‌نگارد: احمد بن یحیی بن جابر البلاذری (ت ۲۷۹هـ) المؤرخ المعروف، صاحب (فتوح البلدان) و (انساب الاشراف).
احمد بن یحیی بن جابر البلاذری متوفای سال ۲۷۹ هجری قمری، مورخی معروف و صاحب کتاب فتو ح البلدان و انساب الاشراف است.
[۸] ابن‌سعد، محمد بن سعد بن منیع هاشمی، الطبقات الکبری، القسم المتمم لتابعی اهل المدینة ومن بعدهم، ص۵۳، دار النشر: مکتبة العلوم والحکم - المدینة المنورة، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۸.

شمس‌الدین ذهبی از علمای بزرگ اهل سنت پیرامون شخصیت بلاذری چنین می‌نویسد: البَلاَذُرِیُّ اَبُو بَکْرٍ اَحْمَدُ بنُ یَحْیَی بنِ جَابِرٍ: العَلاَّمَةُ، الاَدِیْبُ، المُصَنِّفُ، اَبُو بَکْرٍ اَحْمَدُ بنُ یَحْیَی بنِ جَابِرٍ البَغْدَادِیُّ، البَلاَذُرِیُّ، الکَاتِبُ، صَاحِبُ (التَّارِیْخِ الکَبِیْرِ).
بلاذری؛ ابوبکر، احمد بن یحیی بن جابر علامه و ادیب و مصنف است. ابوبکر احمد بن یحیی بن جابر بغدادی بلاذری، نویسنده کتاب تاریخ الکبیر می‌باشد.
وی همچنین در جای دیگری از سیر اعلام النبلاء می‌نویسد:
فَاَمَّا البَلاَذُرِیُّ الکَبِیْرُ، فَهُوَ اَحْمَدُ بنُ یَحْیَی صَاحبُ (التَّارِیْخِ الکَبِیْرِ) حَافظٌ اَخبارِیٌّ عَلاَّمَةٌ، اَدْرَکَ عَفَّانَ بنَ مُسْلِمٍ وَمَنْ بَعْدَهُ، یُعَدُّ مِنْ طَبَقَةِ اَبِی دَاوُدَ (صَاحبِ السُّنَنِ).
پس بلاذری بزرگ، او احمد بن یحیی صاحب کتاب تاریخ الکبیر می‌باشد. او حافظ، اخباری و علامه می‌باشد. او عفان بن مسلم و بعد از او را درک کرده و هم طبقه با ابی‌داود نویسنده سنن (ابی‌داود) شمرده می‌شود.
صفدی شافعی نیز بلاذری را چنین می‌ستاید: وَکَانَ اَحْمد بن یحیی بن جَابر عَالما فَاضلا شَاعِرًا راویة نسّابة متقناً.
و احمد بن یحیی بن جابر (بلاذری) عالم و فاضل و شاعر و راوی و نسب‌شناس و فردی متقن (در حدیث مستحکم) بود.
• یاقوت حموی، پیرامون شخصیت بلاذری چنین می‌نگارد: وکان احمد بن یحیی بن جابر عالما فاضلا شاعرا راویة نسابة متقنا.
و احمد بن یحیی بن جابر (بلاذری) عالم و فاضل و شاعر و راوی و نسب‌شناس و فردی متقن (در حدیث مستحکم) بود.
جلال‌الدین سیوطی نیز جلالت بلاذری را چنین می‌ستاید: وَالْکَبِیر: اَحْمد بن یحیی صَاحب التَّارِیخ فِی طبقَة ابی دَاوُد السجسْتانِی حَافظ اخباری عَلامَة.
(سیوطی از بعد از نقل شرح حال بلاذری صغیر چنین می‌نیوسد) بلاذری کبیر، احمد بن یحیی صاحب تاریخ و در طبقه ابوداود سجستانی قرار دارد. او فردی حافظ احادیت (حافظ صد هزار حدیث)، حدیث‌شناس و علامه بود.

۳.۱.۱.۲ - اسحاق بن منصور بن بهرام


وی از روایان صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن نسائی و سنن ابن‌ماجه می‌باشد و بر اساس مبنای اهل سنت، نیازی به بررسی ندارد زیرا طبق مبنای اهل سنت، هر راوی که بخاری و مسلم از او روایت نقل کرده باشند، نیازی به بررسی ندارد.
ابن‌حجر چنین می‌نویسد: قال ابن‌حجر: وقد نقل ابن‌دقیق العید عن ابن‌المفضل وکان شیخ والده انه کان یقول فیمن خرج له فی الصحیحین هذا جاز القنطرة.
ابن‌حجر می‌گوید: ابن‌دقیق العید از ابن‌مفضل که استاد پدرش بوده نقل می‌کند که او در مورد کسانی که در صحیحین آمده‌اند می‌گفت: «او از پل عبور کرده است»

ابن‌قیم جوزیه نیز می‌نویسد: ورجال الصحیحین قد جاوزوا القنطرة فلا التفات الی کلام من تکلم فیهم بما یقتضی رد حدیثهم.
راویان صحیح بخاری و مسلم از پل گذشته‌اند (یعنی توثیقشان قطعی است) و به سخن کسانی که در مورد آن‌ها چیزی گفته‌اند و در وثاقتشان تردید کرده‌اند، توجه نمی‌شود.

اما با این حال به ذکر نظرات برخی از علمای اهل سنت نسبت به شخصیت او می‌پردازیم.
ابن‌حجر عسقلانی در مورد او می‌نویسد: اسحاق بن منصور بن بهرام الکوسج ابو یعقوب التمیمی المروزی ثقة ثبت.
اسحاق بن منصور بن بهرام کوسج ابویعقوب تمیمی مروزی فردی مورد وثوق و ثابت می‌باشد.

مزی نیز در شرح حال وی می‌نویسد:
خ م ت س ق: اسحاق بن منصور بن بهرام الکوسج، ابو یعقوب التمیمی المروزی، نزیل نیسابور... قال مسلم: ثقة مامون، احد الائمة من اصحاب الحدیث. وَقَال النَّسَائی: ثقة ثبت. وَقَال ابو حاتم: صدوق.
بخاری و مسلم و ترمذی و نسائی و ابوداود: اسحاق بن منصور بن بهرام کوسج، ابویعقوب تمیمی مروزی در نیشابوری ساکن شد... مسلم می‌گوید: وی فردی مورد اعتماد، امین، و در میان اصحاب حدیث وی یکی از امامان حدیث به شمار می‌رفت. نسائی گفته است که او فردی مورد اعتماد و ثابت بود و ابوحاتم نیز او را فردی راستگو می‌شمرد.

ابن‌حبان نیز او را جزو ثقات بر شمرده است: اسحاق بن منصور بن بهرام التمیمی الکوسج کنیته ابو یعقوب من اهل مرو.
اسحاق بن منصور بن بهرام تمیمی کوسج کنیه او ابویعقوب بوده و از اهالی مرو بود.

سیوطی نیز چنین می‌نویسد: اسحاق بن منصور بن بهرام الکوسج ابو یعقوب التمیمی المروزی... قال مسلم ثقة مامون احد الائمة من اصحاب الحدیث وقال الحاکم احد الائمة من الزهاد والمتمسکین بالسنة.
اسحاق بن منصور بن بهرام کوسج ابویعقوب تمیمی مروزی... مسلم می‌گوید: فردی مورد اعتماد، امین، یکی از ائمه از اصحاب حدیث بود. حاکم گفته است: او یکی از ائمه زاهد و از کسانی بود که به سنت تمسک کرده بود.

۳.۱.۱.۳ - عبدالرزاق بن همام


وی نیز از روات صحاح سته اهل سنت می‌باشد.
ابن‌حجر در مورد شخصیت او می‌نویسد: عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری مولاهم ابو بکر الصنعانی ثقة حافظ مصنف شهیر.
عبدالرزاق بن همام بن نافع حمیری آزاد شده قبیله حمیر، ابوبکر صنعانی فردی مورد اعتماد، حافظ و نویسنده مشهوری بود.

ابی‌حاتم نیز او را در الثقات نقل می‌کند: عبد الرزاق بن همام بن نافع الحمیری الصنعانی.
حاکم نیشابوری به نقل از محمد بن اسماعیل صراری، چنین نقل می‌کند:
فخرجت من صنعاء الی مکة فوافقت بها یحیی بن معین وقلت له یا ابا زکریا ما الذی بلغنا عنکم فی عبد الرزاق فقال ما هو فقلنا بلغنا انکم ترکتم حدیثه ورغبتم عنه فقال یا ابا صالح لو ارتد عبد الرزاق عن الاسلام ما ترکنا حدیثه.

از صنعاء به سمت مکه از شهر خارج شدم که با یحیی بن معین برخورد کردم و به او گفتم: ‌ای ابا زکریا در مورد عبدالرزاق از طرف شما به ما خبر‌هایی رسیده است. او گفت چه چیزی؟ گفتم: به ما خبر رسیده که شما حدیث عبدالرزاق را ترک کرده‌اید و از اعراض کرده‌اید. یحیی بن معین به من گفت: ‌ای ابا صالح اگر عبدالرزاق مرتد هم شود، ما حدیثش را ترک نخواهیم کرد.

۳.۱.۲ - معمر بن راشد


وی نیز از راویان کتاب‌های شش‌گانه اصلی اهل سنت (صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابوداود، سنن نسائی و سنن ابن‌ماجه) می‌باشد.
ابن‌حجر عسقلانی پیرامون او می‌نویسد: معمر بن راشد الازدی مولاهم ابو عروة البصری نزیل الیمن ثقة ثبت فاضل.
معمر بن راشد ازدی آزاد شده قبیله ازد، ابوعروة بصری ساکن یمن بود، او فردی مورد اعتماد، استوار و فاضل بود.

عجلی کوفی نیز در مورد او می‌نویسد: معمر بن راشد یکنی ابا عروة بصری سکن الیمن ثقة رجل صالح.
معمر بن راشد کنیه‌اش اباعروة بصری؛ ساکن یمن فردی مورد اعتماد و مردی صالح و نیکو بود.

ابن‌حبان نیز او را جزو ثقات درج کرده است: معمر بن راشد مولی.
ذهبی نیز از وی به عنوان امام و احد الاعلام یاد می‌کند: معمر بن راشد الامام الحجة ابو عروة الازدی مولاهم البصری احد الاعلام وعالم الیمن.
معمر بن راشد ابوعروة الازدی اهل بصره و آزاد شده قبیله ازد بود. او امام و حجت و یکی از بزرگان و عالم یمن بود.

ذهبی همچنین تصریح می‌کند اگر کسی امام باشد، به کلام دیگران در مورد او توجهی نمی‌شود: لکن اذا ثبتت امامة الرجل وفضله، لم یضره ما قیل فیه.
لکن اگر امامت و فضل فرد ثابت شود آنچه در مورد او گفته شده شنیده نمی‌شود.

در کتاب رجال صحیح مسلم نیز در مورد شخصیت معمر آمده است: معمر بن راشد... وکان فقیها متقنا حافظا ورعا.
معمر بن راشد او فردی فقیه، متقن و استوار، حافظ حدیث و با تقوا بود.

ذهبی نیز در شرح حال او می‌نویسد: معمر بن راشد ابو عروة امام ثقة.
معمر بن راشد ابوعروة او امام و فردی مورد اعتماد بود.

۳.۱.۳ - عبدالله بن طاوس


وی علاوه بر آنکه از تابعین می‌باشد، از راویان صحاح سته (کتاب‌های شش‌گانه اهل سنت) نیز می‌باشد.
ابن‌حجر پیرامون او می‌نویسد: عبدالله بن طاوس بن کیسان الیمانی ابو محمد ثقة فاضل عابد.
عبدالله بن طاوس بن کیسان یمانی ابومحمد فردی مورد اعتماد، صاحب فضل و اهل عبادت بود.

ابن‌حجر نیز بعد از ذکر نام عبدالله بن طاوس می‌نویسد: وقال النسائی فی الکنی ثقة مامون وکذا قال الدارقطنی فی الجرح والتعدیل وقال العجلی ثقة وذکره بن حبان فی الثقات.
نسائی در کتاب کُنی (کنیه‌ها) چنین گفته است: (عبدالله بن طاوس) فردی مورد اعتماد و امین بود. دارقطنی نیز در کتاب الجرح و التعدیل نیز به همین مطلب تصریح می‌کند؛ عِجلی او را به عنوان فردی مورد اعتماد بر می‌شمرد و ابن‌حبان او را در زمره افراد مورد اعتماد ذکر کرده است.

عجلی نیز می‌نویسد: عبدالله بن طاوس بن کیسان الیمانی ثقة.
عبدالله بن طاوس بن کیسان یمانی مورد اعتماد بود.
[۳۲] عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۳۸، تحقیق: عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، ناشر: مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۵–۱۹۸۵م.


ابن‌حبان نیز او را در زمره ثقات ذکر می‌کند: عبدالله بن طاوس بن کیسان الخولانی.
ذهبی نیز در تاریخ الاسلام تصریح می‌کند که ائمه اهل سنت او را توثیق کرده‌اند:

عبدالله بن طاوس بن کیسان ابو محمد الیمانی.
قال معمر: کان من اعلم الناس بالعربیة واحسنهم خلقاً ما راینا ابن‌فقیه مثله.
قلت: وثقوه.
عبدالله بن طاوس بن کیسان ابومحمد یمانی، معمر در مورد او گفته است: او دانا‌ترین مردم به عربی و از نظر خلق بسیار خوب و فقیهی مانند او ندیدیم.
من (ذهبی) می‌گویم: (علماء) او را توثیق کرده‌اند.

ذهبی همچنین در مورد او چنین می‌نویسد:
طاوس بن کیسان الامام ابو عبد الرحمن الیمانی من ابناء الفرس وقیل اسمه ذکوان فلقب فقال بن معین لانه کان طاوس القراء عن ابی هریرة وابن‌عباس وعائشة وعنه الزهری وسلیمان التیمی وعبدالله ابنه قال عمرو بن دینار ما رایت احدا مثله قط مات بمکة.

طاوس بن کیسان او امام ابو عبدالرحمن یمانی ایرانی بود. گفته شده که اسمش ذکوان و بعدا ملقب به طاوس شد. یحیی بن معین گفت: او احادیث را از ابوهریره و ابن‌عباس و عایشه می‌خواند و زهری و سلیمان تیمی و فزرندش عبدالله از او روایت نقل نموده‌اند. عمر بن دینار گفت: هیچ کسی را مانندش ندیدیم. وی در مکه از دنیا رفت.

ابن‌حجر عسقلانی نیز می‌نویسد: طاوس بن کیسان الیمانی ابو عبد الرحمن الحمیری مولاهم الفارسی یقال اسمه ذکوان وطاوس لقب ثقة فقیه فاضل من الثالثة.
طاوس بن کیسان یمانی ابوعبدالرحمن حمیری، اهل فارس بود و غلام قبیله حمیر. گفته شده اسم او ذکوان و لقبش طاوس بوده است. وی فردی مورد اعتماد، فقیه و از افراد فاضل بود و از طبقه سوم راویان است.

مزی نیز می‌نویسد: وَقَال اسحاق بن منصور عن یحیی بن مَعِین، وابو زُرْعَة: ثقة.
اسحاق بن منصور از یحیی بن معین و ابوزرعه گفته‌اند: او فردی مورد اطمینان است.

ابن‌حبان نیز وی را جزو ثقات ذکر کرده است: طاوس بن کیسان الیمانی الهمدانی.

۳.۱.۴ - عبدالله بن عمرو بن عاص


او یکی از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده و بنابر مبنای اهل سنت، ‌ همه صحابه عادل هستند. علاوه بر این مطلب، وی از راویان صحاح سته نیز می‌باشد.
ذهبی (از بزرگ‌ترین علمای اهل سنت) در شرح حال وی چنین می‌نویسد: عبدالله بن عمرو بن العاص... الامام الحبر العابد صاحب رسول الله صلی الله علیه وسلم.
وله مناقب وفضائل ومقام راسخ فی العلم والعمل حمل عن النبی صلی الله علیه وسلم علما جما.
عبدالله بن عمرو بن عاص... امام، دانشمند، اهل عبادت و از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود
او دارای منقبت و فضایل و مقامی راسخ در علم و عمل بود و از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علم زیادی را کسب کرده بود.
در نتیجه تمام راویان این روایت بنابر مبانی اهل سنت مورد وثوق بوده و سند آن صحیح است.

۳.۲ - روایت دوم


روایت دومی نیز چنین است و همانند روایت اول سندش معتبر است:
حدثنی خلف بن هشام البزاز حدثنا ابو عوانة عن الاعمش عن سالم بن ابی الجعد قال، قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: " معاویة فی تابوت مقفل علیه فی جهنم.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: معاویه در تابوتی قفل شده در جهنم است.

۳.۱.۱ - بررسی سند


اسناد این روایت را بررسی می‌کنیم.

۳.۲.۱.۱ - خلف بن هشام بن ثعلب


وی از راویان صحیح مسلم و سنن ابی‌داود می‌باشد.
ابن‌حجر عسقلانی در مورد او چنین می‌نویسد: خلف بن هشام بن ثعلب... ثقة.
خلف بن هشام بن ثعلب... فردی مورد اعتماد است.

و در تهذیب التهذیب نیز تصریح می‌کند که وی از راویان صحیح مسلم و سنن ابی‌داود است: م د مسلم وابی داود، خلف بن هشام بن ثعلب ویقال طالب بن غراب البزار البغدادی المقری.
مسلم و ابی‌داود: خلف بن هشام بن ثعلب و به او (خلف بن هشام بن) طالب بن غراب بزار بغدادی مقری، نیز می‌گویند.

مزی نیز ازقول نسائی و دارقطنی چنین می‌نویسد: وَقَال النَّسَائی: بغدادی ثقة. وَقَال الدار قطنی: کان عابدا فاضلا.
نسائی گفته است: او اهل بغداد و مورد اعتماد بود. دارقطنی گفته است: او فردی اهل عبادت و دارای فضلیت بود.

ابن‌جوزی نیز چنین می‌نویسد: خلف بن هشام بن ثعلب ویقال خلف بن هشام بن طالب بن غراب ابو محمد البزار المقریء... وکان ثقة فاضلا عابدا.
خلف بن هشام بن ثعلب؛ به او خلف بن هشام بن طالب بن غراب ابومحمد بزار مقری... نیز گفته می‌شود. او فردی مورد اعتماد و دارای فضلیت و اهل عبادت بود.

ابن‌مفلح نیز می‌نویسد: وقال یحیی بن معین انه الصدوق الثقة وقال الدارقطنی کان عابدا فاضلا.
یحیی بن معین گفته است: او فردی راستگو و مورد اعتماد بود. دارقطنی گفته است: او فردی اهل عبادت و دارای فضل بود.

۳.۲.۱.۲ - وضاح بن عبدالله


وی از ناقلان حدیث صحاح سته (کتاب‌های شش‌گانه اصلی اهل سنت) می‌باشد.
ذهبی پیرامون وی می‌نویسد: وضاح بن عبدالله الحافظ... ثقة متقن.
وضاح بن عبدالله او حافظ حدیث (صد هزار حدیث حفظ) بود و مورد اعتماد و فردی و فردی متقن (در نقل حدیث دقیق) بود.

ذهبی در جای دیگر می‌نویسد: وضاح بن عبدالله ابو عوانة ثقة حجة.
وضاح بن عبدالله ابوعوانة او فردی مورد اعتماد و حجت است.

ابن‌حجر عسقلانی نیز می‌نویسد: ع الستة الوضاح بن عبدالله الیشکری. وقال ابو زرعة ثقة. وقال بن سعد کان ثقة صدوقا.
وضاح بن عبدالله یشکری، از راویان صحاح شش‌گانه اهل سنت است. ابوزرعه وی را فردی مورد اعتماد می‌شمارد. ابن‌سعد نیز گفته است: او فردی مورد اعتماد و راستگو بود.
[۴۸] عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۱۰۳، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۴ - ۱۹۸۴ م.


مزی نیز در تهذیب الکمال چنین می‌نویسد: قال ابو حاتم الرازی: سمعت هشام بن عُبَید الله الرازی یقول: سالت ابن‌المبارک: من اروی الناس واحسن الناس حدیثًا.
ابوحاتم رازی گفته است: از هشام بن عبید رازی شنیدم که می‌گفت: از ابن‌مبارک سوال کردم (پاسخ داد): وی از کسانی بود که بسیار روایت نقل می‌کرد و از نیکو‌ترین محدثان بود.

۳.۲.۱.۳ - سلیمان بن مهران


وی نیز از راویان صحاح سته می‌باشد.
عجلی در مورد او چنین می‌نویسد: سلیمان بن مهران الاعمش یکنی ابا محمد ثقة کوفی وکان محدث اهل الکوفة فی زمانه.
سلیمان بن مهران اعمش کنیه‌اش ابا محمد است، او اهل کوفه و فردی مورد اعتماد بود و در زمان خودش محدث اهالی کوفه بود.

ابن‌ابی حاتِم از قول یحیی بن معین چنین می‌نویسد: عن یحیی بن معین انه قال سلیمان بن مهران الاعمش ثقة.
از یحیی بن معین نقل است که گفت: سلیمان بن مهران اعمش فردی مورد اعتماد است.

ابن‌حجر عسقلانی نیز می‌نویسد: سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی ابو محمد الکوفی الاعمش ثقة حافظ.
سلیمان بن مهران اسدی کاهلی ابو محمد کوفی اعمش فردی مورد اعتماد و حافظ حدیث است.

ابن‌حجر در لسان المیزان چنین می‌نویسد: سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی مولاهم ابو محمد الکوفی الاعمش احد الاعلام الحفاظ والقراء.
سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی غلام قبیله کاهلی ابومحمد کوفی اعمش، یکی از بزرگان حافظان و قرائت‌کنندگان حدیث بود.
[۵۳] عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، لسان المیزان، ج۷، ص۲۳۸، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۶هـ–۱۹۸۶م.


ذهبی در مورد او چنین می‌نویسد: سلیمان بن مهران الحافظ ابو محمد الکاهلی الاعمش احد الاعلام.
سلیمان بن مهران ابومحمد کاهلی اعمش، حافظ حدیث و یکی از بزرگان بود.
وی همچنین در تذکرة الحفاظ چنین می‌نویسد: ع الاعمش الحافظ الثقة شیخ الاسلام ابو محمد سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی.
راوی صحاح سته، اعمش ابومحمد سلیمان بن مهران اسدی کاهلی، فردی حافظ حدیث، مورد اعتماد و شیخ الاسلام می‌باشد.
همچنین ذهبی می‌نویسد: ع سلیمان بن مهران الاعمش ثقة جبل.
راوی صحاح سته، اعمش فردی مورد اعتماد و کوه (علم) بود.

ابن‌خلکان در مورد وی می‌نویسد: ابو محمد سلیمان بن مهران مولی بنی کاهل من ولد اسد المعروف بالاعمش الکوفی الامام المشهور کان ثقة عالما فاضلا.
ابومحمد سلیمان بن مهران مولی غلام بنی کاهل از فرزندان ساد که به اعمش معروف بود، اهل کوفه، پیشوایی مشهور، فردی مورد اعتماد و عالم و صاحب فضلیت بود.

ابی‌الفرج در مورد او چنین می‌نویسد: سلیمان بن مهران الاعمش الاسدی.
یکنی ابا محمد مولی لبنی کاهل عن عیسی بن یونس قال ما راینا فی زماننا مثل الاعمش.
ابراهیم بن عرعرة قال سمعت یحیی القطان اذا ذکر الاعمش قال کان من النساک وکان محافظا علی الصلاة فی الجماعة وعلی الصف الاول قال یحیی وهو علامة الاسلام.
کنیه او ابا محمد آزاد شده بنی‌کاهل بود و از عیسی بن یونس نقل است که گفت: در زمان ما کسی را مانند اعمش ندیدیم.
ابراهیم بن عرعره می‌گوید از یحیی بن قطان شنیدم هنگامی که نزد او از اعمش یاد شد و نامش به میان آمد، گفت: او فردی پرهیزگار و از کسانی بود که بر نماز جماعت و صف اول نماز محافظت داشت و یحیی گفت: او علامه اسلام بود.

۳.۲.۱.۴ - سالم بن رافع


او از تابعین است و از راویان حدیث در کتاب‌های شش‌گانه اهل سنت می‌باشد.

ذهبی در مورد او می‌نویسد: سالم بن ابی الجعد الاشجعی مولاهم الکوفی عن عمر وعائشة وهو مرسل وعن بن عمر وابن‌عباس وعنه منصور والاعمش توفی سنة مائة ثقة ع.
سالم بن ابی‌الجعد اشجعی غلام اشجعی، از اهالی کوفه و روایات او از عمر و عایشه مرسل بوده و از و ابن‌عمر و ابن‌عباس روایت دارد و منصور و اعمش نیز از او روایت نقل کرده‌اند. وی در سال ۱۰۰ از دنیا رفت. او فردی مورد اعتماد و از راویان صحاح سته (کتب شش‌گانه حدیث اهل سنت) بود.

وی همچنین در سیر اعلام النبلاء چنین می‌نویسد: سالم بن ابی الجعد الاشجعی الغطفانی مولاهم الکوفی الفقیه احد الثقات.
سالم بن ابی‌الجعد اشجعی غلام غطفانی، از اهالی کوفه فردی فقیه و یکی از افراد مورد اعتماد بود.

ابن‌کثیر در مورد او چنین می‌نویسد: (سالم بن ابی الجعد الاشجعی) مولاهم الکوفی اخو زیاد وعبدالله وعبید الله وعمران ومسلم وهو تابعی جلیل روی عن ثوبان وجابر وعبدالله بن عمر وعبدالله بن عمرو والنعمان ابن‌بشیر وغیرهم وعنه قتادة والاعمش وآخرون وکان ثقة نبیلا جلیلا.
سالم بن ابی‌الجعد اشجعی غلام اشجعی، از اهالی کوفه برادر زیاد و عبدالله و عبیدالله و عمران و مسلم، او تابعی و با جلالت بود. از ثوبان و جابر و عبدالله بن عمر و عبدالله بن عمرو و نعمان بن بشیر و غیر او روایت نقل کرده است و از شاگردان او قتاده و اعمش و دیگران می‌باشند و او فردی مورد اعتماد وبا فضیلت و با جلالت بود.

ابن‌حجر در مورد او چنین می‌نویسد: سالم بن ابی الجعد رافع الغطفانی الاشجعی مولاهم الکوفی ثقة.
سالم بن ابی‌الجعد رافع غطفانی اشجعی، آزاد شده قبیله اشجع بود، از اهالی کوفه و فردی مورد اعتماد است.

وی همچنین می‌نویسد: ع الستة سالم بن ابی الجعد رافع الاشجعی... قال بن معین وابو زرعة والنسائی ثقة... وکذا قال بن حبان فی الثقات وقال بن سعد کان ثقة کثیر الحدیث....
از راویان صحاح سته (کتب شش‌گانه اهل سنت) سالم بن ابی‌الجعد رافع اشجعی... ابن‌مَعین و ابوزرعه و نسائی گفته‌اند که او مورد اعتماد بود. و همچنین ابن‌حبان او در کتاب الثقات نام او را ذکر کرده و ابن‌سعد گفته است: او فردی مورد اطمینان بود و بسیار حدیث نقل می‌کرد.

عجلی در مورد او چنین می‌نویسد: سالم بن ابی الجعد الغطفانی کوفی تابعی ثقة.
سالم بن ابی‌الجعد غطفانی، از اهالی کوفه، و از تابعین به شمار می‌رود و مورد اعتماد است.

ابن‌حجر نیز می‌نویسد: سالم بن ابی الجعد احد ثقات التابعین.
سالم بن ابی‌الجعد یکی از افراد مورد اعتماد و از تابعین بود.

آیا نقل تابعی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مورد قبول است؟!
وی هر چند از تابعین می‌باشد و تابعی نمی‌تواند مستقیم از قول رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل روایت کند، ولی باید مد نظر داشت علمای اهل سنت، روایات مرسل تابعین را قبول دارند.

۴ - حجیت مرسلات تابعین



در این مجال به ذکر برخی از نظرات علمای اهل سنت پیرامون حجیت روایات مرسل تابعین می‌پردازیم:

۴.۱ - ابن‌بهادر


ابن‌بهادر از قول قاضی ابوبکر چنین نقل می‌کند: لکن قال القاضی ابو بکر فی التقریب الجمهور علی قبول المرسل ووجوب العمل به اذا کان المرسل ثقة عدلا وهو قول مالک واهل المدینة وابی حنیفة واهل العراق.

قاضی ابوبکر در تقریب گفته است: جمهور علما (اکثر علما) قول مرسل را قبول دارند و وقتی فردی که روایت مرسل نقل می‌کند، شخصی مورد وثوق و عادل باشد، اکثریت علما عمل به آن روایت را واجب می‌دانند. این قول مالک و علمای مدینه و ابوحنیفه و علمای عراق است.

۴.۲ - ملا علی قاری


ملا علی قاری پیرامون قبول مرسلات تابعین از قول جمهور چنین می‌نویسد:
وایضاً مراسیل الصحابة معتبرة اجماعاً بخلاف مرسل التابعی فانه حجة عند الجمهور خلافاً للشافعی. ولا بد فی کونه حجة اقله ان یکون اسناده حسناً.

بنابر اجماع علما، روایات مرسل صحابه حجت است بر خلاف مرسل تابعی، چرا که مرسلات تابعین نزد جمهور (علماء) بجز شافعی، مورد قبول است. و حداقل چیزی که می‌تواند پیرامون حجت بودن (مرسلات تابعین) بیان کرد، این است سند چنین روایتی، حسن (یکی از اقسام حدیث معتبر) می‌شود.

در جایی دیگر چنین می‌نویسد: مرسل التابعی حجة عند الجمهور.
مرسل تابعی نزد جمهور (علماء اهل سنت) حجت است.

وی همچنین بعد از اشاره به قبول اجماعی مرسلات صحابه، در مورد مرسلات تابعین نیز چنین می‌نیوسد: اذ مراسیل الصحابة حجة مقبولة اتفاقاً بخلاف مراسیل التابعین فانها معتبرة عند الجمهور.
مرسلات صحابه اجماعا حجت و قابل قبول بوده بر خلاف مرسلات تابعین که نزد جمهور معتبر است.

۴.۳ - ابوبکر سرخسی


سرخسی از علمای حنفی‌مذهب اهل سنت در مورد حجت مرسلات قرن دوم و سوم یعنی قرن تابعین و تبع تابعین چنین می‌نویسد: فاما مراسیل القرن الثانی والثالث حجة فی قول علمائنا رحمهم الله.
و اما مرسلات قرن دوم و سوم (یعنی مرسلات تابعین و تابعینِ تابعین) در کلام علمای ما حجت (و قابل استدلال) است.

۴.۴ - ابوسعید علائی


وی نیز ضمن نقل نظرات مختلف علمای اهل سنت در بحث قبول مرسلات تابعین چنین می‌نویسد:
اما القائلون بقبول مراسیل التابعین واتباعهم دون اهل القرن الرابع وهو ما حکاه جماعة من الاصولیین عن عیسی بن ابان ولم یحکه ابو بکر الرازی الا عن بعض شیوخهم والذی حکاه عن ابن‌ابان انه قال من ارسل من اهل زماننا حدیثا عن النبی صلی الله علیه وسلم فان کان من ائمة الدین وقد نقله عن اهل العلم فان مرسله مقبول کما یقبل مسنده.

و اما کسانی که قائل به قبول قول مرسلات تابعین و تابعینِ تابعین قبل از قرن چهارم هستند، آنچیزی است که عده‌ای از علمای علم اصول به نقل از عیسی بن ابان و ابوبکر رازی نیز (همین کلام را) از بعضی از اساتید آنان نقل کرده‌اند که اگر کسی در زمان ما حدیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل کند و از ائمه دین باشد و نقلش از اهل علم باشد، حدیث مرسلش مانند حدیث مسندش قبول است.

۴.۵ - مولوی محمد عمر سربازی


وی از علمای بزرگ معاصر منطقه بلوچستان نیز در باب حجیت قول مرسل چنین می‌نویسد: بیان حجیة المرسل
در موضوع انکار حجیة المرسل از ائمه اربعه فقط امام شافعی رحمه‌الله منفرد است و از امام احمد رحمه‌الله نیز اگرچه قول انکار موجود است اما قول راجحش حجیت مرسل است. ابوداود از ابن‌جریر نقل کرده‌اند: قبل از امام شافعی، سلف، بر حجیت مرسل اجماع داشته‌اند.
[۷۲] سربازی، محمد عمر، فتاوای منبع العلوم کوه ون، ج۵، ص۳۳، مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون، سرباز، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۴ شمسی.

بنابراین با اینکه این روایت مرسل است اما از نظر علمای اهل سنت، معتبر است.

۵ - نتیجه



سند هر دو روایت فوق معتبر می‌باشد و هیچ اشکالی وارد نیست و این کلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثابت می‌باشد.

۶ - پانویس


 
۱. ابن‌عدیم، عمر بن احمد بن ابی‌جرادة، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۳، ص۱۲۱۹، تحقیق:د. سهیل زکار، دار النشر:دار الفکر.    
۲. قسطنطینی رومی، مصطفی بن عبدالله (معروف به حاجی خلیفه)، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ج۱، ص۱۷۹، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۳–۱۹۹۲.    
۳. قنوجی، سیدمحمد صدیق‌خان بن سیدحسن‌خان، ابجد العلوم الوشی المرقوم فی بیان احوال العلوم، ج۳، ص۳۰۳.    
۴. کتبی، ‌محمد بن شاکر بن احمد، فوات الوفیات، ج۱ ص۱۵۷.    
۵. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۱۵۷، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر:دار احیاء التراث - بیروت - ۱۴۲۰ه- ۲۰۰۰م.    
۶. عمری، اکرم بن ضیاء، عصر الخلافة الراشدة محاولة لنقد الروایة التاریخیة وفق منهج المحدثین، ج۱، ص۱۵، دار النشر:مکتبة العبیکان–الریاض، الطبعة:الاولی، ۱۴۳۰ ه - ۲۰۰۹ م.    
۷. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵ ص۱۲۶.    
۸. ابن‌سعد، محمد بن سعد بن منیع هاشمی، الطبقات الکبری، القسم المتمم لتابعی اهل المدینة ومن بعدهم، ص۵۳، دار النشر: مکتبة العلوم والحکم - المدینة المنورة، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۸.
۹. ذهبی، محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۶۲، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة، بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۱۰. ذهبی، محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۱۶، ص۳۶، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۱۱. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۸، ص۱۵۶، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر:دار احیاء التراث - بیروت - ۱۴۲۰ه- ۲۰۰۰م.    
۱۲. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء او ارشاد الاریب الی معرفة الادیب، ج۲، ص۵۳۱.    
۱۳. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، طبقات الحفاظ، ص۳۶۶، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۳ه.    
۱۴. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج۱۳، ص۴۵۷.    
۱۵. ابن‌قیم جوزیة، محمد بن ابی‌بکر، رفع الیدین فی الصلاة، ص۲۴۰، دار النشر:دار عالم الفوائد.    
۱۶. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۰۳، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۱۷. مزی، یوسف بن زکی عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲، ص۴۷۴، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۰ه–۱۹۸۰م.    
۱۸. تمیمی بستی، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، ج۸، ص۱۱۸، تحقیق السید شرف الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه–۱۹۷۵م.    
۱۹. سیوطی، ابوالفضل عبدالرحمن بن ابی‌بکر، طبقات الحفاظ، ج۱، ص۲۳۳، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۳ه.    
۲۰. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۵۴، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۲۱. تمیمی، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، ج۸، ص۴۱۲، تحقیق سیدشرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه–۱۹۷۵م.    
۲۲. حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، معرفة علوم الحدیث، ج۱، ص۱۳۹، تحقیق:سیدمعظم حسین، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الثانیة، ۱۳۹۷ه - ۱۹۷۷م.    
۲۳. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۵۴۱، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۲۴. عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۲۹۰، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵–۱۹۸۵م.    
۲۵. تمیمی، محمد بن حبان بن احمد، الثقات، ج۷، ص۴۸۴، تحقیق:سیدشرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه–۱۹۷۵م.    
۲۶. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۴۲.    
۲۷. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۴۰۹.    
۲۸. اصبهانی، احمد بن علی بن منجویه، رجال صحیح مسلم، ج۲، ص۲۲۷، تحقیق:عبدالله اللیثی، دار النشر:دار المعرفة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ ه.    
۲۹. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، الرواة الثقات المتکلم فیهم بما لا یوجب ردهم، ج۱، ص۱۶۶، تحقیق:محمد ابراهیم موصلی، دار النشر:دار البشائر الاسلامیة - بیروت–لبنان، الطبعة:الاولی۱۴۱۲ه - ۱۹۹۲م.    
۳۰. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۳۰۸، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۳۱. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۲۶۷.    
۳۲. عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۲، ص۳۸، تحقیق: عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، ناشر: مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۵–۱۹۸۵م.
۳۳. تمیمی بستی، محمد بن حبان بن احمد ابوحاتم، الثقات، ج۷، ص۴، تحقیق:سیدشرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه–۱۹۷۵م.    
۳۴. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۸، ص۴۶۳، تحقیق:د. عمر عبدالسلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۷ه - ۱۹۸۷م.    
۳۵. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۵۱۲، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۳۶. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۸۱، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۳۷. مزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۹، ص۲۱۶.    
۳۸. تمیمی، محمد بن حبان بن احمد ابوحاتم، الثقات، ج۴، ص۳۹۱، تحقیق:سیدشرف‌الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعة:الاولی، ۱۳۹۵ه–۱۹۷۵م.    
۳۹. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۸۰، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۴۰. بلاذری، احمد بن یحیی بن جابر، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۲۸.    
۴۱. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۹۴، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۴۲. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۱۵۶.    
۴۳. مزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۸، ص۳۰۲، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۰ه–۱۹۸۰م.    
۴۴. ابن‌جوزی حنبلی، عبدالرحمن بن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ج۱۱، ص۱۴۵، ناشر:دار صادر - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۳۵۸.    
۴۵. ابن‌مفلح، ابراهیم بن محمد، المقصد الارشد فی ذکر اصحاب الامام احمد، ج۱، ص۳۷۸، تحقیق:د عبد الرحمن بن سلیمان العثیمین، دار النشر:مکتبة الرشد - الریاض–السعودیة، الطبعة:الاولی۱۴۱۰ه - ۱۹۹۰م.    
۴۶. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۲، ص۳۴۹، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۴۷. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۷۲۰، تحقیق:الدکتور نور الدین عتر.    
۴۸. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج۱۱، ص۱۰۳، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۴ - ۱۹۸۴ م.
۴۹. مزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۳۰، ص۴۴۵، تحقیق:د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۰ه–۱۹۸۰م.    
۵۰. عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۱، ص۴۳۲، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵–۱۹۸۵م.    
۵۱. ابن‌ابی‌حاتم رازی، عبدالرحمن بن ابی‌حاتم محمد بن ادریس، الجرح والتعدیل، ج۴، ص۱۴۶، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۲۷۱ه ۱۹۵۲م.    
۵۲. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۵۴، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۵۳. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، لسان المیزان، ج۷، ص۲۳۸، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۶هـ–۱۹۸۶م.
۵۴. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۶۴، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۵۵. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۱۶.    
۵۶. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، المغنی فی الضعفاء، ج۱، ص۲۸۳، تحقیق:الدکتور نورالدین عتر.    
۵۷. ابن‌خلکان، احمد بن محمد بن ابی‌بکر، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۴۰۰، تحقیق احسان عباس، ناشر:دار الثقافة - لبنان.    
۵۸. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی بن محمد، صفة الصفوة، ج۲، ص۶۸.    
۵۹. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۲۲، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار القبلة للثقافة الاسلامیة، مؤسسة علو - جدة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ه - ۱۹۹۲م.    
۶۰. ذهبی شافعی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۱۰۸، تحقیق:شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۶۱. ابن‌کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة والنهایة، ج۱۲، ص۶۷۰.    
۶۲. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۲۶، تحقیق:محمد عوامة، ناشر:دار الرشید - سوریا، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۶ - ۱۹۸۶.    
۶۳. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، تهذیب التهذیب، ج۳، ص۴۳۲.    
۶۴. عجلی، احمد بن عبدالله بن صالح، معرفة الثقات من رجال اهل العلم والحدیث ومن الضعفاء وذکر مذاهبهم واخبارهم، ج۱، ص۳۸۲، تحقیق:عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، ناشر:مکتبة الدار - المدینة المنورة - السعودیة، الطبعة:الاولی، ۱۴۰۵–۱۹۸۵م.    
۶۵. عسقلانی شافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۲۲۴.    
۶۶. زرکشی، محمد بن جمال‌الدین عبدالله بن بهادر، النکت علی مقدمة ابن‌الصلاح، ج۱، ص۴۹۱، تحقیق:د. زین العابدین بن محمد بلا فریج، دار النشر:اضواء السلف–الریاض، الطبعة:الاولی۱۴۱۹ه - ۱۹۹۸م.    
۶۷. ملا علی قاری، علی بن سلطان محمد هروی، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۵، ص۱۹۷۳.    
۶۸. ملا علی قاری، علی بن سلطان محمد هروی، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۸، ص۳۲۸۴.    
۶۹. ملا علی قاری، علی بن سلطان محمد هروی، مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۸، ص۲۸۷۶.    
۷۰. سرخسی حنفی، ابوبکر محمد بن احمد بن ابی‌سهل، اصول السرخسی، ج۱، ص۳۶۰، ناشر:دار المعرفة–بیروت.    
۷۱. کیکلدی علائی، ابوسعید بن خلیل، جامع التحصیل فی احکام المراسیل، ج۱، ص۸۲، تحقیق:حمدی عبدالمجید السلفی، دار النشر:عالم الکتب - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۶، الطبعة:الثانیة.    
۷۲. سربازی، محمد عمر، فتاوای منبع العلوم کوه ون، ج۵، ص۳۳، مدرسه دینی منبع العلوم کوه ون، سرباز، چاپ اول، زمستان ۱۳۸۴ شمسی.


۷ - منبع



موسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا معاویه غیر مسلمان از دنیا رفت؟ آیا معاویه در تابوتی از آتش جهنم است؟»    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.